بحران مالی آسیا 1997 - 1998 و رفتار بازارهای سهام آسیایی
توسط اوربی گارای
اوربی گارای urbi. garay@iesa. edu. ve استادیار امور مالی در موسسه آموزشی برتر اداری (IESA) در کاراکاس، ونزوئلا است.[1]
این مقاله سقوط ارز و بازار سهام تجربه شده توسط هنگ کنگ، اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، کره جنوبی، تایوان و تایلند در سال 1997 و اوایل سال 1998 را تجزیه و تحلیل می کند. کشورها در این دوره و سیر تحول ارزهای آنها. نسبتهای قیمت/درآمد و قیمت/دفتر برای نشان دادن اینکه بازارهای سهام آسیایی قبل از شروع بحران «بیارزششده» نبودهاند استفاده میشوند. بنابراین نشان می دهد که بحران نتیجه ترکیدن حباب نبوده است. این مقاله همچنین تئوریهای مختلف حرکتهای مشترک بازار سهام در بین کشورها را توصیف میکند، که دوباره با کاهش مزایای پس از سقوط در مزایای سرمایهگذاران از تنوع بینالمللی مهم میشوند.
منظور این نامه دو جانبه است. اول از همه، نشان می دهد که سقوط بازار سهام توسط تعدادی از اقتصادهای آسیای جنوب شرقی در سال 1997 و اوایل سال 1998 تجربه شده است که به شدت با تحول ارزهای کشورهای درگیر مرتبط است. ثانیاً، با استفاده از نسبتهای قیمت/درآمد و قیمت/دفتر نشان داده میشود که بازارهای سهام آسیایی قبل از شروع بحران، بیش از حد ارزشگذاری نشده بودند. بنابراین نشان می دهد که بحران نتیجه حباب ترکیدنی نیست که برخی از نویسندگان مانند کروگمن استدلال کرده اند.
این مقاله همچنین تئوری های مختلف حرکت های مشترک بازار سهام در بین کشورها را ارائه می دهد. وجود سرایت یا وابستگی متقابل در میان اقتصادهای یک منطقه خاص با کاهش مزایای سرمایه گذاران از تنوع بین المللی، از طریق افزایش همبستگی های متقابل بین بازده بازار سهام، اهمیت پیدا می کند. موضوع سرایت بینالمللی و وابستگی متقابل در نتیجه بحرانهای مالی مکزیک در سال 1994 و آسیا در سالهای 1997-1998 در خط مقدم بحثهای دانشگاهی قرار گرفته است.
در بخش دوم این مقاله رفتار ارزهای S. E.-آسیا در طول بحران تحلیل میشود. بقیه مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: بخش سوم به تجزیه و تحلیل تحول بازارهای سهام S. E.- آسیا در طول بحران می پردازد. بخش چهارم به این پرسش میپردازد که آیا بازارهای سهام آسیا قبل از شروع بحران مالی «بیش از ارزشگذاری شدهاند». بخش پنجم کانالهای انتقال مختلف را ارائه میکند که از طریق آنها بازار سهام یک کشور ممکن است تحت تأثیر تحول سایر بازارهای سهام قرار گیرد. و در نهایت بخش ششم به جمع بندی و ارائه نتیجه گیری نویسنده می پردازد.
2. تکامل ارزهای آسیایی در طول بحران مالی
بحران مالی آسیا با کاهش ارزش بات تایلند آغاز شد که در 2 ژوئیه 1997 رخ داد، کاهش ارزش 15 تا 20 درصدی که دو ماه پس از آن رخ داد که این ارز از حملات گسترده سفته بازی و کمی بیش ازیک ماه پس از ورشکستگی بزرگترین شرکت مالی تایلند، فایننس وان. این اولین کاهش ارزش بات تایلند به زودی با کاهش ارزش پزو فیلیپین، رینگیت مالزی، روپیه اندونزی و تا حدی دلار سنگاپور همراه شد. این سلسله کاهش ارزش ها آغاز بحران مالی آسیا بود.[2] اولین دوره فرعی بحران ارزی بین ژوئیه و اکتبر 1997 رخ داد. شکل های 1A و 1B (زیر) تکامل ماهانه ارزهای هشت کشور آسیای جنوب شرقی مورد مطالعه در اینجا را برای دوره جولای 1997 نشان می دهد.(بر اساس 100 در همه نمودارها) تا 1 می 1998. [3] شامل هنگ کنگ (دلار H. K.)، اندونزی (روپیه)، مالزی (رینگیت)، فیلیپین (پسو)، سنگاپور (دلار SG)،کره جنوبی (وون)، تایوان (دلار جدید) و تایلند (بات).
دومین دوره فرعی بحران ارزی را می توان شناسایی کرد که از اوایل نوامبر 1997 پس از فروپاشی بازار سهام هنگ کنگ (با زیان 40 درصدی در اکتبر) شروع شد. این امواج شوکی را فرستاد که نه تنها در آسیا، بلکه در بازارهای سهام آمریکای لاتین (به ویژه برزیل، آرژانتین و مکزیک) احساس شد. علاوه بر این بازارهای سهام، بازارهای سهام کشورهای توسعهیافته بودند (به عنوان مثال، ایالات متحده در 27 اکتبر 1997 بیشترین ضرر را تجربه کرد که به 7 درصد زیان رسید). این بحران های مالی و قیمت دارایی ها نیز زمینه را برای این دوره فرعی دوم کاهش ارزش ارز فراهم کرد. این بار نه تنها ارزهای تایلند، فیلیپین، مالزی، اندونزی و سنگاپور، بلکه ارزهای کره جنوبی و تایوان نیز متضرر شدند. در واقع، کاهش شدید ارزش وون کره که در اوایل نوامبر آغاز شد، با توجه به اهمیت کره به عنوان هشتمین اقتصاد بزرگ جهان، ابعاد جدید و دردسرسازتری به بحران اضافه کرد. شدت کاهش ارزش پول آن که در کمتر از دو ماه اتفاق افتاد؛و موفقیت بانک مرکزی کره در حفظ میخ از زمان اولین کاهش ارزش تایلند (یعنی «لنگر اسمی» بزرگترین ببرهای آسیایی ناگهان از دست رفت). علاوه بر این، مؤلفه مهم دیگر این دوره فرعی دوم بود: فروپاشی کامل روپیه اندونزی که تقریباً در همان زمان آغاز شد.
در نهایت، از ژانویه 1998، ارزهای همه این کشورها بخشی از آنچه از زمان شروع بحران از دست داده بودند، دوباره به دست آوردند. همچنین مهم است که توجه داشته باشیم که هنگ کنگ با هزینه گزافی توانست پس از شروع بحران، پیوند خود را حفظ کند. این امر مستلزم آن بود که نرخ های بهره برای دفع این ارزها از حملات مکرر سفته بازی افزایش یابد.
3. تکامل بازارهای سهام آسیایی در طول بحران مالی آسیا
برای درک بحران مالی 1997- 1998 ، لازم است تکامل بازار سهام و ورود پولی که به اقتصاد آسیا رفت ، مطالعه شود. سرمایه گذاری خالص سهام در اقتصاد کره جنوبی ، اندونزی ، مالزی ، تایلند ،و فیلیپین در سال 1994 12. 2 میلیارد دلار ، 15. 5 میلیارد دلار در سال 1995 ، 19. 1 میلیارد دلار در سال 1996 و 4/4 میلیارد دلار در سال 1997 طبق گفته موسسه دارایی بین المللی در سال 1998 بود. نتیجه بحران مالی که در تایلند آغاز شد ، که فشار به بازارهای ارزی کشورهایی که در این مقاله در نظر گرفته شده بودند ، افزود. سرمایه گذاری های خالص سهام و وام های خصوصی جدید ، بیشتر نقص های فزاینده حساب جاری را تأمین می کند که اقتصاد SE-آسیا و همچنین بیشتر جهان در حال توسعه ، که در دهه 1990 تجربه شده است. توانایی بیشتر جهان در حال توسعه برای واردات سرمایه از طریق بازارهای اوراق بهادار با رشد نمایی در صنعت صندوق های متقابل ایالات متحده و نرخ پایین بهره در دسترس در ایالات متحده و ژاپن طی یک دهه گذشته افزایش یافته است.
از طریق ارقام زیر ، اجازه می دهیم توجه خود را به رفتار شاخص های بازار سهام آسیا در طول بحران جلب کنیم.
شکل 2A و 2B (بالاتر) تکامل ماهانه شاخص های قیمت سهام ملی (بیان شده به دلار آمریکا) را برای همین هشت کشور و در همان مدت زمان نشان می دهد. شاخص های بازار سهام مواردی است که توسط مورگان استنلی سرمایه بین المللی (MSCI) تهیه شده است. شکل 3A و 3B (در زیر) رفتار همان شاخص های بورس سهام آسیا را از ژانویه 1997 تا مه 1998 نشان می دهد اما به ارز محلی بیان شده است. همانطور که مشاهده می شود ، جهت بازارهای سهام مشابه شکل 2A و 2B است که در آن شاخص هایی که به صورت $ آمریکا بیان شده اند. با این حال ، میزان کاهش قیمت سهام محلی سهام در هنگام بیان به ارز محلی به اندازه آن تلفظ نمی شود.
شکل 3A و 3B (فوق) رفتار همان شاخص های بورس سهام آسیا را از ژانویه 1997 تا مه 1998 نشان می دهد اما به ارز محلی بیان شده است. همانطور که مشاهده می شود ، جهت بازارهای سهام مشابه شکل 2A و 2B است که در آن شاخص هایی که به صورت $ آمریکا بیان شده اند. با این حال ، میزان کاهش قیمت سهام محلی سهام در هنگام بیان به ارز محلی به اندازه آن تلفظ نمی شود. این یافته حاکی از وجود یک اثر ارزی است که بر بازده قیمت سهام در طی بحران تأثیر می گذارد ، همانطور که در پاراگراف بعدی توضیح داده شده است.
یافته های رابطه نزدیک بین کاهش نرخ ارز و بازده سهام در طول یک بحران با بیلی، چان و چانگ (2001) مطابقت دارد. این نویسندگان با استفاده از دادههای روزانه نشان میدهند که رکود شدید بازار سهام مکزیک در دسامبر 1994 و اوایل سال 1995 میتواند با کاهش ارزش پزو که در همین دوره اتفاق افتاد مرتبط باشد. در مورد پنج کشور آسیایی که ارزهای آنها شدیدترین کاهش ارزش را در طول بحران آسیا تجربه کردند (اندونزی، مالزی، فیلیپین، کره جنوبی و تایلند) میانگین همبستگی بین بازده هفتگی بازار سهام و تغییرات ارز (که ارز به عنوان عدد تعریف می شود)واحد ارز خارجی به ازای هر دلار آمریکا) بین هفته اول تیرماه 97 تا هفته اول اردیبهشت 98 برابر با 0. 63 پوند بوده و در سطح 1 درصد معنی دار است. توضیح من برای این ارتباط قوی این است که کاهش ارزش پول به طور سنتی با کاهش بازارهای سهام در کشورهای در حال توسعه همراه بوده است، زیرا معمولاً در بحبوحه بحران مالی و عدم اطمینان در مورد مسیر آینده سیاستها و نتایج اقتصادی رخ میدهد. به عنوان مثال، تأثیر منفی کاهش ارزش ارز بر بانکها و شرکتهای آسیایی-S. E. که وامهای زیادی در بازارهای بینالمللی گرفته بودند، احتمالاً از دستاوردهای صادراتی بالقوه پیشی گرفته است. اما یک کاهش ارزش منظم مانند بریتانیا در سال 1992 تأثیرات منفی بر بازار سهام لندن نداشت زیرا به اقتصاد بریتانیا از رکود سه ساله از طریق رونق صادرات کمک کرد تا از رکود سه ساله خارج شود.
4. آیا قبل از شروع بحران، بازارهای سهام «بیش از ارزش» بودند؟
بازارهای سهام هنگ کنگ، اندونزی و کره جنوبی قبل از شروع اولین دوره فرعی بحران ارزی در اوایل ژوئیه 1997 بدون هیچ روند مشخصی در نوسان بودند. در همین دوره فرعی، با دو کشور بعدی که شدیدترین کاهش را تجربه کردند. در نهایت، بازار سهام تایوان در همین دوره فرعی از زمان به سمت بالا حرکت کرد. بنابراین، من هیچ شواهدی از یک الگوی واضح از سقوط بازارهای سهام به شکل مسری پیش از وقوع اولین دور کاهش ارزش در ژوئیه 1997 نمی بینم، همانطور که کروگمن (1998) چنین پیشنهاد کرد: [4]
و سپس حباب ترکید. من پیشنهاد میکنم مکانیسم بحران، همان فرآیند دایرهای را به صورت معکوس در بر میگیرد: کاهش قیمت داراییها، ورشکستگی واسطهها را نمایان کرد، و آنها را مجبور به توقف فعالیتها کرد و منجر به کاهش بیشتر داراییها شد. این چرخش، به نوبه خود، میتواند هم شدت قابلتوجه بحران و هم آسیبپذیری آشکار اقتصادهای آسیایی را در برابر بحران خودشکوفایی توضیح دهد، که به نوبه خود به ما کمک میکند تا پدیده سرایت بین اقتصادهایی را درک کنیم که پیوندهای اقتصادی کمی دارند.
من از سال 1991 تکامل همان شاخص های بازار سهام ملی را بررسی کرده ام (پنج سال قبل به بحران) و از یک طرف ، افزایش قابل توجهی در قیمت دارایی بورس اوراق بهادار هنگ کنگ (افزایش چهار برابر) پیدا کردم ،از طرف دیگر ، هفت بازار سهام باقیمانده با برخی نوسانات جزئی به طرز چشمگیری مسطح ماندند. علاوه بر این ، عملکرد سهام سهام آسیا در همان سالهای قبل از بحران از بازارهای سهام آمریکای لاتین ، انگلیس و ایالات متحده عقب مانده است. بنابراین ، به نظر می رسد که ادعا می شود که فروپاشی بورس سهام در جنوب شرقی آسیا نتیجه حباب پشت سر هم بوده است ، زیرا قیمت سهام بازارهای SE-Asia به سختی شش سال قبل از بحران ارز 1997 به هیچ وجه رشد داشته است. واد
تجزیه و تحلیل اینکه آیا افزایش سریع قیمت سهام نشان دهنده حباب است. اقتصاددانان مالی سعی می کنند این قیمت ها را از نظر شاخص هایی مانند ؛درآمد شرکتهایی که سهام در بازار را تجارت می کنند (نسبت P/E یا قیمت/درآمد ، و P/B یا نسبت قیمت/کتاب.) افزایش قیمت و درآمد سهام ممکن است نسبت P/E مسطح را به همراه داشته باشد (یعنی آنجاهیچ حباب نیست زیرا قیمت سهام بالاتر توسط "Fundamentals" توجیه می شود ، حداقل به عنوان نسبت P/E.) به عنوان مثال ، نویسندگانی مانند Gilibert و Steinherr (1996) ادعا می کنند که افزایش قیمت سهام که در مکزیک اتفاق می افتددر اوایل دهه 1990 محصول حباب سوداگرانه بود و این امر توسط اصول توجیه نشده بود. با این حال ، تجزیه و تحلیل نسبت های P/E و P/B از بازارهای سهام آسیا درست قبل از وقوع بحران ، دشوار است که ادعا کنیم که این بازارها "ارزش" بوده اند زیرا نسبت ها زیر میانگین جهان بودند (جدول 1 بالا را ببینید).
سرانجام ، جدول 2 (فوق) نشان می دهد که بازار سهام ایالات متحده به صورت ریسک ، بهترین مجری بازار در دوره 1990-96 و پس از آن آمریکای لاتین ، ایالات متحده ، آسیا (به استثنای هنگ کنگ) و ژاپن بوده است. واداین واقعیت که بازارهای S. E. آسیا پس از عقب ماندن از عملکرد سایر نقاط جهان ، سقوط کرد و پس از اینکه در دهه 1990 نسبتاً مسطح باقی مانده بود (یعنی هیچ حباب) ، نشانه دیگری از این است که بحران مالی شدید و چشمگیر بودواد
با این وجود ادعای کروگمن با رفتار قیمت سهام ملی در جنوب شرقی آسیا پس از دور اول کاهش ارزش ها سازگار است. چنین تحول در واقع پیش از موج دوم و شدیدتر از کمبودهای نوامبر و دسامبر 1997 بود. این به این دلیل است که ، همانطور که در شکل های 2A و 2B (فوق) نشان داده شده است ، بین دور اول و دوم کاهش ارزش سهام سهام هنگ کنگ، اندونزی ، کره ، مالزی ، فیلیپین ، سنگاپور ، تایوان و تایلند کاهش شدید را تجربه کردند. تا زمانی که ارزهای این کشورها در اوایل سال 1998 تثبیت نشوند ، بازار سهام آنها قادر به معکوس روند نزولی در قیمت سهام (به جز در اندونزی) بودند.
به طور خلاصه ، دشوار است که ادعا كنیم كه سقوط قیمت سهام در طی بحران آسیا نتیجه حباب است كه در حال ترکیدن بود یا اینکه بازار سهام آسیا قبل از فوران بحران "ارزش" بوده است.
5. همبستگی های بازار سهام: کانال های انتقال [5]
در این بخش ادبیات عوامل تعیین کننده سهام بورس به طور خلاصه مورد بررسی قرار می گیرد.
چرا تحرکات مشترک در بازار سهام رخ می دهد؟چه ارتباطی بین بازارهای سهام وجود دارد که می تواند بحرانی مانند آسیایی را توضیح دهد؟کالوو و راینهارت (1996) خلاصه مختصری از تبیین های موجود در زمینه بحران ارز ارائه می دهند، [6] و در این مقاله سعی شده است تا برخی از این توضیحات با وضعیت حرکت های مشترک بازار سهام در دوره های زمانی تطبیق داده شود. بحرانهای مالی، حوزهای فرعی در این زمینه است که به نسبت کمی مورد توجه قرار گرفته است.[7] با این وجود، ورود سرمایه به کشورهای در حال توسعه که در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 اتفاق افتاد، با افزایش سهم سرمایه گذاری های پرتفوی همراه شد، زیرا بازارهای سهام محلی به طور فزاینده ای به روی سرمایه گذاران خارجی باز شدند. این مورد برای کشورهای آمریکای لاتین است که در آنها این وضعیت بیشتر از کشورهای آسیای جنوب شرقی ارائه می شود.
جنبش های مشترک بازار سهام را می توان به صورت زیر توضیح داد:
دلیل اول این است که حرکتهای مشترک بازار سهام ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که بازارهای مالی دو کشور به شدت یکپارچه باشند به طوری که شوکها به کشور بزرگتر از طریق تجارت دارایی به کشورهای کوچکتر منتقل شود. نمونه ای از این نوع سرریز، ادغام بازارهای سرمایه آرژانتین و اروگوئه است. در نتیجه بحران شدید 2001-2002 آرژانتین و متعاقب آن بدهی خارجی و کاهش ارزش پول، اروگوئه اخیراً مجبور به کاهش ارزش پول خود شده است.
دومین دلیل مهم، شرکای تجاری و ترتیبات تجاری دوجانبه یا چندجانبه است که احتمال شوک های بین المللی را افزایش می دهد. به عنوان مثال، زمانی که پول یک کشور کاهش ارزش واقعی زیادی را تجربه می کند، واردات از شرکای تجاری آن کاهش می یابد و تراز تجاری کشوری که ارزش پول آن کاهش یافته است بدتر می شود و در نتیجه زمینه را برای ارزهای همسایگان خود فراهم می کند که در صورت حملات سفته بازانه مواجه شوند. تاثیر به اندازه کافی بزرگ است. به عنوان مثال، کاهش ارزش برزیل در سال 1999 فشار زیادی بر پول آرژانتین، مهمترین شریک تجاری برزیل، وارد کرد.
دلیل سوم (نگاه کنید به چوا، 1993.) بر نقش عوامل فناورانه بر رشد اقتصادی تأکید می کند. سرریزهای فناوری بین کشورهای همسایه معمولاً رخ می دهد زیرا ایده ها و جریان سرمایه در کشورهای همسایه سریع تر و آسان تر است تا در کشورهای دور. بنابراین رشد اقتصادی یک کشور متاثر از رشد اقتصادی همسایگان آن است. من یک اثر سرریز منطقه ای بسیار مهم و مثبت در تعدادی از کشورهای جنوب شرق آسیا پیدا کرده ام.
سه نظریه یا دلیل اول ارائه شده در بالا تلاش می کنند تا حرکت های مشترک بازار سهام را به عنوان پیامد پیوندهای اقتصادی بین کشورها توضیح دهند. این نظریه ها همان چیزی است که فوربس و ریگوبون (2000 و 2002) می توانند آن را تبیین وابستگی متقابل بنامند. با این وجود، سه نظریه یا دلیل آخر که ماهیت مسری دارند، به اثرات رفتار سرمایه گذار بر بازارهای سهام می پردازند که نتیجه آن ممکن است باعث ایجاد بحران بورس یا تشدید بحران موجود شود.
دلیل چهارم، این است که سرریزها یا بحرانهای مسری ممکن است به دلایل نهادی بر اساس نظریههای کالوو و راینهارت (1996) رخ دهند: [8]
در پاسخ به یک شوک نامطلوب بزرگ (مانند کاهش ارزش مکزیکی) [9] یک صندوق متقابل بازار در حال ظهور باز که انتظار دارد مبلغ فزاینده ای از بازخریدها را در چندین بازار نوظهور در تلاش برای جمع آوری پول نقد به فروش می رساند. با این حال ، با توجه به نقصی که بیشترین بازارهای نوظهور را نشان می دهد ، فروش چند سرمایه گذار بزرگ باعث کاهش قیمت سهام می شود. از این رو ، شوک نامطلوب اولیه به یک کشور واحد به مجموعه گسترده تری از کشورها منتقل می شود.
دلیل پنجم این است که اگر سرمایه گذاران خارجی بین اصول مختلف اقتصادی اقتصادی در سراسر کشورها تبعیض قائل نشوند ، احساسات سرمایه گذار می توانند بحران های خود را ایجاد کنند. ادبیات گسترده ای در مورد بحران های بانکی و مالی در دنیای توسعه یافته وجود دارد که در آن مسئله اثرات مسری به طور مکرر بوجود می آید. به گفته کالوو و راینهارت ، به عنوان مثال: [10]
در پی عدم موفقیت بانکی (به ویژه بانکهای برجسته) ، سپرده گذاران مضطرب که دارای اطلاعات ناقص در مورد صداقت سایر بانکها هستند برای برداشتن سپرده های خود از سیستم بانکی به طور کلی عجله می کنند. Stampede توسط سپرده گذاران یک بحران نقدینگی ایجاد می کند که به سایر بانک های سالم گسترش می یابد. بنابراین ، رفتار گله دار توسط سپرده گذاران ، "اصول" را برای مجموعه گسترده تری از موسسات مالی تغییر می دهد و بحران به خودی خود عمل می کند. داستانی مشابه را می توان در مورد سرمایه گذاران در بازارهای بین المللی و سهام عدالت روایت کرد. با توجه به بازارهای نوظهور ، در مورد این مسائل نسبتاً کمی شناخته شده است.
دلیل ششم این است که ممکن است به دلیل شیوه تفسیر شرکت کنندگان در بازار ، حرکات احتمالی در سیاست های کلان اقتصادی و اصول موجود در اقتصادها را که در معرض حمله قرار می گیرند ، رخ دهد.[Eichengreen ، Rose ، and Wyplosz (1996)]
با توجه به تجربه بحران ارزی همراه با فروپاشی بازار سهام در جهان در حال توسعه (ارقام نشان داده شده در بالا این موضوع را در زمینه بحران های مالی SE-آسیا تأیید کرد) ، یک حمله ارز سوداگرانه علیه یک ارز و اثرات همزمان ممکن است همزمان باعث شودکاهش در بورس سهام همین کشورها.
در این مقاله ، ارز و بورس اوراق بهادار که توسط تعدادی از اقتصادهای جنوب شرقی آسیا در سال 1997 و اواسط 1998 تجربه شده است ، مورد بررسی قرار گرفته است ، و رابطه نزدیک بین رفتار بورس سهام آنها در این دوره و تکامل ارزهای کشورهادرگیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نشان داده شده این بود که رکود شدید بورس های آسیا در طول بحران مالی می تواند با کاهش ارز پنج کشور که ارزهای آنها شدیدترین استهلاک در طول بحران ها را تجربه کرده است ، به ویژه در مورد اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ، کره جنوبی ، همراه باشد. و تایلنداین در یک همبستگی متوسط بین بازده بورس سهام هفتگی و استهلاک ارزی 63/0 پوند در دوره بحران منعکس شده است.
هنگامی که تکامل بازارهای سهام جنوب شرقی آسیا قبل از بحران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، هیچ مدرکی مبنی بر وجود الگوی واضح از بازار سهام در حال فروپاشی به صورت مسری قبل از دور اول کاهش ارزش ها در ژوئیه 1997 ، همانطور که کروگمن (1998) پیشنهاد کرد ، یافت نشد. این مورد بودبا این وجود ادعای کروگمن با رفتار قیمت سهام ملی در جنوب شرقی آسیا پس از اولین دور از کاهش ارزش ها سازگار است. همچنین ، این واقعیت که بازارهای سهام جنوب شرقی آسیا پس از عقب نشینی از عملکرد سایر نقاط جهان کاهش یافته و پس از اینکه در دهه 1990 نسبتاً مسطح باقی مانده است (یعنی هیچ حباب) ، نشانه دیگری از چگونگی شدید بحران مالی است. بود.
همبستگی های بازار سهام ممکن است به دلایل مختلف اتفاق بیفتد. اول ، آنها ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که بازارهای مالی دو کشور بسیار یکپارچه باشند تا شوک به کشور بزرگتر از طریق تجارت دارایی به کشورهای کوچکتر منتقل شود. دوم ، شرکای تجاری و توافق نامه های تجاری دو جانبه یا چند جانبه انتقال شوک های بین المللی را تقویت می کنند. سوم ، اثرات سرریز ممکن است نتیجه عوامل فناوری یا رشد اقتصادی باشد. چهارم ، بحران مسری ممکن است به دلایل نهادی رخ دهد. پنجم ، احساسات سرمایه گذار می تواند در صورت عدم تبعیض در بین اصول مختلف اقتصاد کلان در سراسر کشورها ، بحران مسری با تحقق خود را ایجاد کند. و ششم ، ممکن است این بیماری به دلیل نحوه تفسیر شرکت کنندگان در بازار ، حرکات احتمالی در سیاست های کلان اقتصادی و اصول در اقتصادها را که در معرض حمله قرار می گیرند ، رخ دهد.
حتی اگر من در این مقاله هیچ یک از نظریه های آلودگی را آزمایش نکردم ، من تمایل دارم که فکر کنم کاهش ارزش های "رقابتی" در طول بحران وجود داشته و یک اثر دومینو ایجاد شده است که صندوق های متقابل بین المللی سهام و اوراق قرضه هر دو بحران را به فروش می رساندو کشورهای غیر بحرانی در تلاش برای جمع آوری پول نقد. این دو کانال انتقال با نظریه های دوم و چهارم آلودگی بیان شده در بند قبلی مطابقت دارد.
سرانجام ، نتیجه می گیرم که آلودگی یا وابستگی متقابل در بازده بورس ، مزایای تنوع بین المللی را نشان می دهد که بی ثباتی ضرایب همبستگی تاریخی بین شاخص های بورس سهام هنگام بروز بحران را نشان می دهد.
Bailey ، W. ، Chan ، K. ، and P. Chung ، رسیدهای دبستانی ، صندوق های کشور و تصادف پزو: شواهد داخلی ، مجله دارایی ، (دسامبر 2002) ، V55 ، N6 ، صص 26933-2717.
Calvo ، S. ، and C. Reinhart ؛� جریان کاپیتال به آمریکای لاتین: آیا شواهدی از اثرات مسری وجود دارد ، � در کالوو ، گلدشتاین و هوچریتر ، سرمایه خصوصی پس از بحران مکزیک به بازارهای نوظهور جریان می یابد (وین: IIE ، 1996.)
چوا ، ح. ؛"سرریزهای منطقه ای و رشد اقتصادی ، مقاله بحث مرکز شماره 700. New Haven ، CT: مرکز رشد اقتصادی دانشگاه ییل.
Eichengreen ، B. ، Rose ، A. ، and Ch. Wyplosz ؛Crans بحران ارزهای ارز ، � دفتر ملی تحقیقات اقتصادی 5681 ، 1996.
Forbes ، K. ، و R. Rigobon ؛�contagion در آمریکای لاتین: تعاریف ، اندازه گیری و پیامدهای سیاست ، مقاله کار شماره 7885 ، 2000.
Forbes ، K. ، و R. Rigobon ؛�no intlagion ، فقط وابستگی متقابل: اندازه گیری همبستگی های بازار سهام ، � مجله مالی ، (اکتبر 2002) ، V57 ، N5 ، صص 2223-2261.
گیلبرت ، پ. ، و A. اشتاینر ؛� سرمایه گذاری سرمایه گذاری به بازارهای نوظهور پس از بحران مکزیک ، � در کالوو ، گلدشتاین و هوچریتر ، سرمایه خصوصی پس از بحران مکزیک به بازارهای نوظهور جریان می یابد (وین: IIE ، 1996.)
شرکت بین المللی امور مالی ، دفترچه بازارهای نوظهور (واشنگتن: بانک جهانی ، 1998)
کروگمن ، ص. ؛� چه اتفاقی برای آسیا افتاد؟ ، � نسخه خطی منتشر نشده ، 1998
پاتل ، س. ، و A. سارکار ؛"بحران بازار در بازارهای توسعه یافته و در حال ظهور ، � فدرال رزرو بانک مرکزی نیویورک ، 1998.
1. The author would like to thank Gerald Epstein and B>داوران تلاش برای نظرات بسیار مفید. سلب مسئولیت معمول اعمال می شود.
2. کاهش ارزش 40 درصدی چین و استهلاک 25 درصدی ین ژاپن بین سالهای 1995 و 1996 باعث تضعیف موقعیت رقابتی بقیه کشورهای منطقه شد و مرحله ای را برای دور از کاهش رقابتی که در این زمینه اتفاق افتاد ، تعیین کرداواسط سال 1997.
3. منبع داده ها DataStream است.
5- فراتر از محدوده این مطالعه برای آزمایش هر یک از نظریه های ارائه شده در این بخش است.
6. ادبیات مربوط به موضوع بحران ارز بسیار گسترده است. مقاله ای که به طور گسترده ای در این زمینه ذکر شده است ، Eichengreen ، Rose و Wyplosz (1996) است. این نویسندگان با استفاده از سی سال داده های پانل از بیست کشور صنعتی ، شواهدی را می یابند که حملات سوداگرانه تمایل به همبستگی موقت دارند و به نظر می رسد بحران های ارزی از یک کشور به کشور دیگر منتقل می شوند. نویسندگان همچنین نتیجه می گیرند که متغیر مهمی که توضیح می دهد این همبستگی های ارز ، پیوندهای موجود تجارت بین المللی بین کشورهایی است که تحت تأثیر قرار گرفته اند.
7. پاتل و سرکار (1998) بحران های بازار سهام در بازارهای توسعه یافته و در حال ظهور بین سالهای 1970 و 1997 یافتن شواهدی از مسری در بازارها از همان منطقه.
9. نویسندگان به کاهش ارزش پزو که در دسامبر 1994 و اوایل 1995 رخ داده است ، اشاره می کنند.
(تلاش تجاری)
یک مجله وب از موضوعات کاربردی در تجارت و اقتصاد