سقوط بازار سهام در اکتبر 1929 مردم آمریکا را به شدت عصبی و به شدت مستعد شایعات مربوط به فاجعه مالی قریب الوقوع کرد. هزینه های مصرف کننده و سرمایه گذاری شروع به کاهش کردند که به نوبه خود منجر به کاهش تولید و اشتغال می شود. پدیده دیگری که مشکلات اقتصادی کشور را در دوران رکود بزرگ تشدید کرد، موجی از وحشت بانکی یا «فرار بانکها» بود که طی آن تعداد زیادی از مردم مضطرب سپردههای خود را به صورت نقدی برداشت کردند، بانکها را مجبور به نقد کردن وامها کردند و اغلب منجر به ورشکستگی بانکها شد.
افسردگی و اضطراب
رکود بزرگ در ایالات متحده به عنوان یک رکود عادی در تابستان 1929 آغاز شد، اما در اواخر آن سال به طور فزاینده ای بدتر شد و تا سال 1933 ادامه یافت. در پایین ترین نقطه خود، تولید صنعتی در ایالات متحده 47 درصد کاهش یافته بود. تولید ناخالص داخلی واقعی (GDP) 30 درصد کاهش یافته و کل بیکاری به 20 درصد رسیده است.
آیا می دانستید؟در دسامبر 1931، بانک نیویورک ایالات متحده سقوط کرد. این بانک در آن زمان بیش از 200 میلیون دلار سپرده داشت که بزرگترین ورشکستگی بانک در تاریخ آمریکا بود.
توصیه شده برای شما
چگونه محلهها از میثاقهای مسکن محدود برای مسدود کردن خانوادههای غیرسفیدپوست استفاده کردند
5 روند مد بیش از حد از دوران ویکتوریا
کنتاکی
در پی سقوط بازار سهام در اکتبر 1929، مردم به طور فزاینده ای نگران امنیت پول خود بودند. افراد ثروتمند دارایی های سرمایه گذاری خود را از اقتصاد بیرون می کشیدند و مصرف کنندگان به طور کلی پول کمتر و کمتری را خرج می کردند. ورشکستگی ها رایج تر می شد و اعتماد مردم به موسسات مالی مانند بانک ها به سرعت در حال کاهش بود. حدود 650 بانک در سال 1929 شکست خوردند. این تعداد در سال بعد به بیش از 1300 افزایش خواهد یافت.
اولین بانک اجرا می شود
اولین مورد از چهار وحشت بانکی جداگانه در پاییز 1930 آغاز شد، زمانی که یک بانک در نشویل، تنسی، موجی از حوادث مشابه را در سراسر جنوب شرقی به راه انداخت. در طول دوره بانکی، تعداد زیادی از سپرده گذاران اعتماد خود را نسبت به امنیت بانک خود از دست می دهند و باعث می شود که همه آنها به یکباره وجوه خود را برداشت کنند. بانک ها معمولاً تنها کسری از سپرده ها را در هر زمان به صورت نقد نگهداری می کنند و بقیه را به وام گیرندگان وام می دهند یا دارایی های دارای بهره مانند اوراق بهادار دولتی را خریداری می کنند. در طول دوره بانکی، یک بانک باید به سرعت وام ها را نقد کند و دارایی های خود را (اغلب با قیمت های پایین) بفروشد تا پول نقد لازم را به دست آورد، و زیان هایی که متحمل می شوند می تواند پرداخت بدهی بانک را تهدید کند. عملیات بانکی سال 1930 با وحشت بانکی مشابهی در بهار و پاییز 1931 و پاییز 1932 دنبال شد. در برخی موارد، عملیات بانکی صرفاً با شایعاتی مبنی بر ناتوانی یا عدم تمایل بانک به پرداخت وجوه آغاز شد. در دسامبر 1930، نیویورک تایمز گزارش داد که یک تاجر کوچک در برانکس به شعبه بانک ایالات متحده رفت و از او خواست سهام خود را در موسسه بفروشد. وقتی به او گفتند که سهام سرمایه گذاری خوبی است و به او توصیه شد که آن را نفروشد، بانک را ترک کرد و شروع به پخش شایعاتی کرد که بانک از فروش سهام او امتناع کرده است. در عرض چند ساعت، جمعیتی بیرون بانک جمع شدند و بعدازظهر آن روز بین 2500 تا 3500 سپرده گذار جمعاً 2 میلیون دلار پول برداشت کردند.
از وحشت تا بهبودی
آخرین موج فرارهای بانکی تا زمستان 1932 و تا 1933 ادامه یافت. در آن زمان، فرانکلین دی. روزولت، دموکرات، در انتخابات ریاست جمهوری بر هربرت هوور، رئیس جمهوری خواه، پیروز شد. تقریباً بلافاصله پس از روی کار آمدن در اوایل ماه مارس، روزولت یک «تعطیلات بانکی» ملی اعلام کرد، که طی آن تمام بانکها تا زمانی که از طریق بازرسی فدرال معین شوند، بسته خواهند شد. در ترکیب با تعطیلات بانکی، روزولت از کنگره خواست تا قانون بانکداری اضطراری جدیدی را برای کمک بیشتر به موسسات مالی بیمار آمریکا ارائه کند.
در 12 مارس 1933، روزولت اولین مورد از آنچه را که به "چت های کنار آتش" یا سخنرانی هایی که از طریق رادیو پخش شد و در آن مستقیماً مردم آمریکا را مورد خطاب قرار می داد، انجام داد. در اولین گفتگوی کنار آتش، روزولت از بحران بانکی صحبت کرد و منطق پشت بسته شدن همه بانک ها را توضیح داد و گفت: «دولت شما قصد ندارد تاریخ چند سال گذشته تکرار شود. ما اپیدمی دیگری از ورشکستگی بانک ها را نمی خواهیم و نخواهیم داشت.»او به ملت اطمینان داد که بانکها با بازگشایی امن خواهند بود و مردم میتوانند اعتماد کنند که میتوانند هر زمان که خواستند از پول خود استفاده کنند. روزولت گفت: «دوستان من میتوانم به شما اطمینان دهم که نگهداشتن پولتان در یک بانک بازگشایی شده امنتر از نگهداری آن در زیر تشک است.»
سخنان و اقدامات روزولت به آغاز روند بازگرداندن اعتماد عمومی کمک کرد و هنگامی که بانک ها بازگشایی شدند، بسیاری از سپرده گذاران آماده سپرده گذاری ارز یا طلای خود بودند که نشان دهنده پایان بحران بانکی کشور بود.