ویکی شروران

  • 2022-02-11

سلام. این Thiscret1070 است. من ادمین این سایت هستم. هر چقدر که می خواهید ویرایش کنید، اما یک چیز کوچک. اگر قصد دارید زیاد ویرایش کنید، پس خود را یک کاربر کنید و وارد شوید. به غیر از آن، از ویکی Villains لذت ببرید.

اندرو دتمر

اگر 18 سال یا بزرگتر هستید یا با مطالب گرافیکی راحت هستید، می توانید این صفحه را مشاهده کنید. در غیر این صورت باید این صفحه را ببندید و صفحه دیگری را مشاهده کنید.

نام و نام خانوادگی

نام مستعار

اصل و نسب

اشتغال

قدرت ها / مهارت ها

انفجارهای تکان‌دهنده خود افزایش نیرو تولید میدان پرواز دستکاری آب و هوا(ضمنی)فیلمبرداری آماتور

سرگرمی

شوخی کشیدن. معاشرت با دوستانش. با وسواس از زندگی اش فیلم می گیرد.

اهداف

آنقدر پول بدزدد که بتواند هزینه داروهای مادرش را بپردازد. پدر بدرفتارش ریچارد، مت، و هرکسی را که سر راه او قرار می گیرد را بکشید(همه شکست خوردند).

جنایات

کشتار دسته جمعی تروریسم تلاش پدرکشی حمله به سرقت قطع عضویت حیوان آزاری

نوع شرور

شیر وقتی غزال را می کشد احساس گناه نمی کند. وقتی مگسی را له می کنید، احساس گناه نمی کنید. و من فکر می کنم این معنی دارد. فقط فکر می کنم این واقعاً معنی دارد.
~اندرو دتمر
من یک شکارچی اوج هستم.
~اندرو به پسر عمویش مت.

اندرو "اندی" دتمر قهرمان اصلی فیلم اکشن علمی تخیلی Chronicle در سال 2012 است که به آنتاگونیست اصلی تبدیل شد. یک دانش‌آموز دبیرستانی که با قدرت‌های تله‌کینتیک آغشته شده است، نزول او به سمت شرارت و نابودی تمرکز بیشتر فیلم است.

نقش او را Dane DeHaan، که در فیلم The Amazing Spider-Man 2 نیز نقش گرین گابلین را بازی کرد، به تصویر کشیده شد.

فهرست

زندگینامه

زمینه

اندرو دتمر در یک خانه کوچک از طبقه متوسط به پایین در سیاتل بزرگ شد، جایی که پدرش به عنوان آتش نشان کار می کرد تا اینکه یک جراحت او را مجبور به بازنشستگی زودهنگام کرد. ریچارد دتمر که به سختی قادر به حمایت از خانواده بود، به سرعت دچار اعتیاد به الکل شد که در نهایت منجر به آزار جسمی و عاطفی مکرر او از اندرو شد.

در کودکی، اندرو با پسر عمویش مت گارتی بسیار صمیمی بود، اما مت در نهایت تسلیم فشار همسالان شد و روابط خود را با اندرو قطع کرد تا از انگ های اجتماعی که قبلاً به دنبال پسر عموی ساکت و گوشه گیر او بود، اجتناب کند. در دوران دبیرستان، مت هنوز هم مایل بود اندرو را به مدرسه براند و برگردد، اما رابطه آنها تیره شد و مت همچنان از اندرو در ملاء عام دوری می کرد.

با شروع فیلم، اندرو فردی تنها و مطرود است، از نظر اجتماعی منزوی شده و مرتباً در مدرسه، خیابان ها و خانه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. تنها کسی که در زندگی‌اش هنوز هر نوع عشق یا پذیرشی را نشان می‌دهد، مادرش کارن است که به سرطان مرحله 4 در بستر است.

دوربین و غار

در ابتدای فیلم، اندرو یک دوربین ارزان قیمت خریده تا زندگی روزمره خود را مستند کند و قصد دارد از آن به عنوان تهدیدی برای جلوگیری از سوء استفاده بیشتر پدرش از او استفاده کند. با این حال، به سرعت به سدی بین او و چیزهایی در زندگی‌اش تبدیل می‌شود که نمی‌تواند با آن‌ها مقابله کند، از جمله هجوم قلدرها، پدر خشن و الکلی‌اش، و درد ناشی از مشاهده رو به وخامت سلامتی مادرش.

او دوربین را همه جا از خانه تا مدرسه و برمی‌گرداند و به مخاطب اجازه می‌دهد تا دیدی صمیمی از زندگی‌اش داشته باشد، از زمانی که پدرش در ساعت 7 صبح تقریباً در خانه‌اش را سوراخ کرد تا او را کتک بزند. در طول این بخش از زندگی روزمره، تقریباً هر مشکلی در دنیای اندرو ثبت شده است، و مت از او شانه خالی می‌کند تا در ماشین بنشیند، علف‌های هرز بکشد و از دیده شدن با او اجتناب کند. همسالانش در مدرسه دوربینش را به اطراف لگد می زنند و سعی می کنند او را به گریه بیاندازند، در حالی که دختران زیبا که او را مسخره می کنند، او را "خزنده" می خوانند، و چندین اراذل در همسایگی او فقط به خاطر رسیدن به گوشش به او حمله می کنند. در آن شب، تماشاگران مجبور می‌شوند شاهد ورود ریچارد دتمر به اتاق اندرو باشند و پسرش را به دلیل باز نکردن در آن صبح از روی صندلی بیرون بیاورند.

یک روز عصر، اندرو همراه با مت به یک مهمانی انبار برچسب می‌زند. از آنجایی که به نظر می رسد هیچ کس علاقه ای به معاشرت با او ندارد، او فیلمبرداری را ادامه می دهد، اما پس از فیلمبرداری تصادفی از یکی از دختران رقصنده مورد حمله یک دوست پسر عصبانی قرار می گیرد. بیرون، اندرو بالاخره اشک می ریزد.

لحظاتی بعد، او با استیو مونتگومری، رئیس آینده مدرسه و یکی از محبوب‌ترین دانش‌آموزانش آشنا می‌شود. استیو، پس از ابراز نگرانی برای اندرو، گزارش می‌دهد که او و مت چیزی در جنگل پیدا کرده‌اند و از او می‌خواهد که آن را تگ کند و از آن فیلم بگیرد. به نظر می رسد که سوراخی در زمین است که ارتعاشات غیرعادی و صداهای عجیب و غریب منتشر می کند و مت، استیو و اندروی که تمایلی به آن ندارند، به بررسی بیشتر می پردازند.

در غارهای زیر، صخره‌ای عظیم و درخشان می‌بینند که پوشیده از مناره‌های کریستالی شفاف است که شکل‌های عجیب انگور مانند داخل آن قابل مشاهده است. همانطور که آنها نزدیک می شوند و جلوی صخره می مانند، دوربین اندرو شروع به خراب شدن می کند و بینی استیو شروع به خونریزی می کند، قبل از اینکه فیلم به طور ناگهانی سیاه شود.

قدرت های جدید و دوستی های جدید

مدتی بعد، اندرو دوربین خود را دوباره روشن می کند تا نشان دهد که هر سه آن ها سالم از غار فرار کرده اند. با این حال، برخورد آنها با سنگ آنها را با قدرت تله‌کینتیک آغشته کرده است. با مستندسازی دوربین اندرو، آنها با بازیگوشی با پرتاب و دفع سافت‌بال به عقب، ساختن سازه‌های لگو با مضامین موسیقی دراماتیک، پرش از سنگ‌ها در الگوهای غیرممکن، و آزمایش ظرفیت خود برای فورسفیلدها با حمله به یکدیگر با چنگال، آزمایش می‌کنند.

آن‌ها می‌دانند که قدرت‌هایشان مانند بافت ماهیچه‌ای است، زیرا اگر آن را به طور منظم ورزش کنند و به فشار دادن خود ادامه دهند، می‌توانند قوی‌تر شوند. این زمانی ثابت می‌شود که پسران به تدریج از اینکه به سختی می‌توانند توپ‌های سافت‌بال را به حرکت درآورند به حرکت کل ماشین پیشرفت کنند. به عنوان نوجوانان بی انگیزه، هیچ یک از آنها قدرت خود را برای چیزی بیشتر از شوخی و سرگرمی های خصوصی استفاده نمی کنند - که بیشتر آنها در بیشتر موارد بی ضرر هستند. با این حال، پس از گذراندن روز در یک مرکز خرید و شوخی، کامیونی در راه خانه شروع به دم کردن ماشین مت می کند. اندرو آزرده خاطر از قدرت خود استفاده می کند تا کامیون را از آنها دور کند - فقط در نهایت آن را از جاده به دریاچه می زند.

شوکه و وحشت زده ، سه مسابقه زیر برای نجات راننده: پس از جلوگیری از اندرو از بیرون کشیدن کامیون از آب ، استیو به دریاچه غواصی می کند و راننده را نجات می دهد - که خوشبختانه هنوز زنده است. با این حال ، هنگامی که اندرو سعی می کند مت را از تماس با خدمات اضطراری منصرف کند ، تنش ها بیشتر می شود و اصرار دارد که آنها فقط باید ترک کنند. به نظر می رسد که او قادر به درک چرا باید منتظر رسیدن پلیس باشد و چرا استیو و مت از او ناراحت هستند. روابط تا حدودی سخت ، مت قوانین اساسی را برای سه گانه برای جلوگیری از حادثه دیگر تعیین می کند: بدون استفاده از قدرت در موجودات زنده ، بدون استفاده از آن در هنگام عصبانیت ، و از قدرت در ملاء عام استفاده نمی کند.

سرانجام ، پسران دوباره نزدیک می شوند: وقتی استیو کشف می کند که چگونه از طریق telekinesis پرواز کنند ، آنها در تلاش خود برای تقلید از او پیوند می خورند - تا اینکه سرانجام قادر به مسافرت در ارتفاع کروز و سرعت جت متوسط هستند. آنها یک بعد از ظهر شاد را صرف آویزان کردن در ابرها می کنند و یک فوتبال را به جلو و عقب هزاران پا در هوا می اندازند. بعد از اینکه استیو به طور تصادفی توسط یک هواپیمای عبور از آسمان بیرون کشیده شد ، اندرو قادر است او را در اواسط پرواز نجات دهد و پیوند آنها را بیشتر تقویت کند. این سه نفر در مورد پرواز در سراسر جهان در کنار هم صحبت می کنند ، در حالی که اندرو می خواهد به دلیل مناظر آرامش به تبت برود.

استیو سرانجام نزدیکترین دوست اندرو می شود و به یکی از معدود افرادی تبدیل می شود که او را قادر به ایجاد مشکلات خود در خانه می کند. به نوبه خود ، استیو او را ترغیب می کند تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند و سرانجام در یک مسابقه استعدادیابی در مدرسه شرکت می کند - حتی به او برخی از لباس های خود را برای این منظور وام می دهد: این مسابقه موفقیت آمیز است و به لطف استفاده از telekinesis در صحن ه-به عنوان ترفندهای جادویی گذشت - اندرو به یکی از بچه های محبوب مدرسه تبدیل می شود.

سقوط

متأسفانه ، محبوبیت جدید اندرو طولانی نیست. در حزب پس از محتوا ، به مونیکا - دختری که از قبل نگاه دوم نمی دهد - و به صورت جنسی پیشنهاد می شود ، به او نزدیک می شود. عصبی و بسیار مست ، اندرو فقط در وسط عمل استفراغ می کند و او را بار دیگر شرمنده و تحقیرآمیز می کند. این غلتک احساسات عوارض خود را به اندرو می رساند ، به تدریج او را به سمت رد کردن دوستان خود سوق می دهد و خود را از واقعیت فاصله می گیرد: او ساعت ها در خانه در یک غرق می گذراند ، از راه دور با دوربین خود بازی می کند و اندام ها را با سهولت قطع می کندواد

در همین حال ، مادر اندرو با بدتر شدن سرطان ، همچنان رنج می برد. ریچارد در طی یکی از بدتر درد ، در حالی که اندرو به دنبال داروهای درد کارن است ، ریچارد دوربین را پیدا می کند. ریچاردز با گوشه و کنار اندرو در زیرزمین ، به دلیل "خودخواهی" خود از او سوءاستفاده می کند و به او می گوید که استیو و مت هرگز دوست نبودند. این امر به یک رویارویی جسمی ، که در آن ریچارد مبلمان را واژگون می کند ، پیش از حمله جسمی به اندرو ، که با پرتاب پدرش در اتاق تلافی می کند و با پرتاب او در کل زیرزمین ، او را مجروح می کند ، ریچارد را در درد قرار می دهد.

اندرو که از از دست دادن کنترل و میزان قدرت خود شوکه شده است، آنجا را ترک می کند و در چشم طوفان پرواز می کند. با این حال، بدون اینکه او بداند، جنبه جدیدی از قدرت های آنها آشکار شده است: وقتی یکی از سه نفر از قدرت خود در حالت پریشانی شدید عاطفی استفاده می کند، دیگران آن را احساس می کنند و در این روند دچار خونریزی بینی می شوند. اگرچه مت عقب مانده است، استیو برای ملاقات اندرو پرواز می کند و سعی می کند او را متقاعد کند که به زمین بازگردد. بحثی در می گیرد که در آن اندرو استیو را متهم می کند که واقعاً به او اهمیت نمی دهد. در تمام این مدت، عصبانیت او به شدت ادامه می‌یابد تا اینکه صاعقه‌ای ناگهان به استیو می‌خورد و او را از آسمان می‌اندازد و او را می‌کشد.

در مراسم تشییع جنازه استیو، مت با اندرو درباره اتفاقی که افتاده روبرو می شود و از اینکه متوجه می شود هنوز در حال فیلمبرداری از همه چیز است، شوکه و منزجر می شود. وقتی مت سعی می کند به زور توضیح دهد، اندرو به سادگی فرار می کند. با این حال، او بعداً به قبر استیو برمی‌گردد و با عذرخواهی برای اتفاقی که افتاده، خود را مقصر مرگ دوستش می‌داند.

Apex Predator

بدون دوستی استیو، عقل اندرو شروع به فرسایش می‌کند: او با میل وسواس گونه‌اش برای تقویت قدرت‌هایش غرق می‌شود، و در این فرآیند بیشتر و بیشتر از واقعیت دور می‌شود. او به تنهایی در یک زباله دانی، به دوربین خود درباره داروینیسم و شکارچیان راس می پردازد و به این نکته اشاره می کند که چگونه شیرها در مورد کشتن طعمه خود احساس گناه نمی کنند و به طور اتفاقی یک ماشین را در این فرآیند له می کنند. اندرو بلافاصله پس از آن، با استفاده از تله‌کینزی برای کندن چندین دندان از دهان وین، قدرت خود را در ملاء عام آزاد می‌کند. مت بعداً در این مورد با او روبرو می‌شود و تقریباً منجر به دعوا می‌شود تا اینکه اندرو با منحرف کردن مشت مت، خود را قوی‌تر از این دو نشان می‌دهد و به پسر عمویش می‌گوید که از زندگی‌اش دور بماند.

در حال حاضر، مادر اندرو در پایین ترین نقطه خود قرار دارد و داروی مسکن مصرف نمی کند. اندرو که احساس درماندگی می کند، در تلاش برای درخواست داروهای جدید به داروخانه می رود، اما با درخواست هفتصد دلاری برای تحویل روز بعد مخالفت می کند. خشمگین به خانه برمی گردد، خود را در لباس قدیمی آتش نشانی پدرش جا می دهد و برای پولی که در کیف پولشان است به اراذل محله حمله می کند. او که هنوز بودجه لازم را ندارد، با هجوم به یک فروشگاه رفاهی پمپ بنزین در همان حوالی، ولگردی و جنایت خود را ادامه می دهد، کارمند را کتک می زند و همه چیز را در صندوق می دزدد. متأسفانه، منشی بهبود می یابد و اسلحه ای را به روی اندرو می کشد، و اگرچه اندرو می تواند آن را از دستانش جدا کند، در یکی از مخازن گاز تخلیه می شود و باعث انفجار می شود که اندرو به شدت سوخته و بیهوش می شود.

اندرو به بیمارستان منتقل می شود و تحت درمان قرار می گیرد، پلیس با تشخیص شرایط غیرعادی پشت این جنایت، دوربینی را در پای تخت او نصب می کند قبل از اینکه پدرش را مطلع کند. به محض ورود، ریچارد مضطرب به اندرو به ظاهر بیهوش توضیح می دهد که مادرش مرده است. پدرش که غمگین است و نمی‌خواهد نفرت غیرمنطقی خود را کنار بگذارد، او را به خاطر این واقعیت سرزنش می‌کند که هنگام مرگ کارن در کنار او نبود، زیرا ظاهراً به اندرو نگاه می‌کرد، دروغی کاملاً دروغ، همانطور که اندرو از پدرش فیلم می‌گرفت که پدرش را ترک می‌کرد. خانه قبل از پوشیدن لباس آتش نشان. ریچارد با عصبانیت، اندرو را برای مرگ مادرش مقصر می‌داند و اندرو درست زمانی که پدرش با عصبانیت به او اشاره می‌کند، از خواب بیدار می‌شود. اندرو که فکر می‌کند ریچارد دوباره به او ضربه می‌زند، بازوی او را می‌گیرد، سپس اتاق بیمارستانش را به صورت تله‌کینتیک بیرون می‌زند. پلیس و رسانه ها آن را به عنوان یک حمله تروریستی تعبیر کردند و یگان های تاکتیکی و هلیکوپترها در عرض چند دقیقه وارد بیمارستان شدند تا اطراف بیمارستان را محاصره کنند. در همین حال، بینی مت با احساس خشم اندرو به شدت شروع به خونریزی می کند: این بار، او تصمیم می گیرد آن را نادیده نگیرد و با دوست دخترش که دیوانه وار همراهش می کند به بیمارستان می رود.

با مرگ مادر محبوبش، آخرین بقایای عقل اندرو کاملاً از بین رفته است: بی توجه به دوربین هایی که روی او آموزش داده شده اند، او بر فراز بیمارستان پرواز می کند و سعی می کند ریچارد را به مرگ رها کند. در آخرین لحظه، مت به موقع او را نجات می دهد. اندرو که از این دخالت خشمگین شده است، مردم را رها می کند و منجر به درگیری شدید بین پسرعموها می شود. در طول مبارزه، مت ناامیدانه تلاش می کند تا اندرو را آرام کند، بی فایده است. اندرو که اکنون خود را یک شکارچی اوج می‌داند، اتوبوسی را به او کوبیده، از سقف ساختمان‌های مختلف با او برخورد می‌کند و هر دو را با خشونت به بیرون از ساختمان‌ها می‌فرستد.

با این حال، اگرچه اندرو به وضوح قوی‌تر از این دو است، اما جراحات او ناشی از سرقت ناموفق و داروهای آرام‌بخشی که در بیمارستان به او داده شد، به سرعت به نفع مت هم شد. متأسفانه، مداخله پلیس همراه با اصرار او برای محافظت از اندرو در برابر دستگیری یا کشته شدن منجر به تیراندازی پلیس به مت شد و سپس توسط اندرو مورد اصابت قرار گرفت. پس از اینکه دو نفر در میدان شهری در کنار مجسمه ای به هم می ریزند، اندروی خشمگین به طور تصادفی خشم خود را از بین می برد و اتومبیل ها را به همه جهات پرواز می کند و با فریاد عذاب شیشه ها را در سراسر میدان می شکند.

مت که متوجه می‌شود نمی‌توان اندرو را متوقف کرد یا با آن استدلال کرد، آخرین درخواست گریه‌آمیز را برای پسر عمویش انجام می‌دهد تا تسلیم شود - قبل از اینکه اندرو را در نهایت به نیزه مجسمه بکوبد و فوراً او را بکشد. با وجود جراحات، مت می تواند قبل از رسیدن پلیس به او فرار کند.

مدتی بعد، مت دوربین اندرو را دوباره روشن می کند و نشان می دهد که او به تبت پرواز کرده است. مت با ارائه نمایی از معابد که کوه ها را پوشانده اند، از اندرو عذرخواهی می کند. او با امتناع از اینکه باور کند پسر عمویش همیشه آدم بدی بوده است، قول می دهد از این به بعد به مردم کمک کند و بفهمد که این سه نفر چگونه قدرت خود را به دست آورده اند. فیلم با خروج مت دوربین در صومعه کوهستانی آرام به پایان می رسد، به این امید که اندرو سرانجام آرامشی را که در جستجوی آن بود پیدا کند.

مشخص نیست که چه اتفاقی برای جسد اندرو افتاد، اما از آنجایی که او قدرت خود را در عموم به نمایش گذاشته بود، جسد او بعداً توسط مقامات بازیابی شد و به آزمایشگاه دولتی فرستاده شد تا در مورد قدرت تله‌کینزی او کالبد شکافی شود.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.